از جمله کارکردهایی که قرآن برای تقوا برمی شمارد اتحاد و وحدت در میان مسلمانان است؛ زیرا تقوا زمینه ساز تمسک به حبل الله و نیل به وحدت و اتحاد اجتماعی جامعه اسلامی و امت قرآن است.
خداوند در آیه ۱۰۲ و ۱۰۳ سوره آل عمران درباره کارکرد تقوا در این حوزه می فرماید: یا ایهاالذین آمنوا اتقواالله حق تقاته... و اعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرقوا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید تقوای الهی را به نحو احسن و کمالی آن به جا آورید... و همگی به ریسمان الهی تمسک جویید و متفرق نشوید.
در حقیقت تقوای الهی در حالت کمالی آن تمسک به ریسمان الهی است که در روایات از آن به قرآن و عترت و سنت یاد شده است.
بنابر تفسیر یادشده از حبل الهی، مسلمان متقی می بایست به حبل الهی تمسک جوید که همان دین است؛ از این رو گفته می شود که تقوا همان دین داری است و کسی که دین داری و تقوا را پیشه خویش کند به وحدت دست می یابد؛ زیرا در این حالت در حوزه بینشی و نگرش و عمل می بایست در چارچوب دین (قرآن و سنت و عترت) عمل و حرکت کند و از آن جایی که وحدت نیز چیزی جز یگانگی در بینش و نگرش و روش نیست، به خودی خود اتحاد پدیدار می گردد و اختلافات به کناری می رود.
جامعه ای که بر پایه تقوا استوار است به وحدت و اتحاد دست می یابد و از آثار آن برخوردار می شود. از این روست که خداوند می فرماید: ان هذه امتکم امه واحده و انا ربکم فاتقون فتقطعوا امرهم بینهم زبراکل حزب بمالدیهم فرحون؛ این امت اسلام، امت واحد و هم هدفی است و من پروردگار شمایم پس، از من تقوا گیرید ولی مردم، دین و کتابی را که به وسیله پیامبران به آنان عرضه شده بود قطعه قطعه کرده و هر یک به بخشی ایمان و به بخشی دیگر کافر شدند و دین را این گونه در میان خویش تقسیم کردند و هر یک بخشی را گرفتند و به همان شادمان شدند. (مؤمنون آیه ۵۲ و ۵۳)
در این آیه به خوبی بیان شده است که مردم چون تقوای الهی را پیشه نکردند و هر یک به بخشی از دین عمل کردند و بخشی را فرو گذاشتند و هر یک به آن بخشی که عمل می کردند افتخار کرده و آن را درست و کامل دانستند، همین امر موجب شد تا خود گروه گروه شوند و اتحاد و وحدت در دین و روش از میان آنان رخت بربندد.
بنابراین عمل به دین یعنی تقوای الهی داشتن که خود زمینه ای برای اتحاد و وحدت در هدف و روش است و دوری از تقوا یعنی فروگذاری بخشی از دین و عمل به بخشی از آن که در نتیجه آن هر یک تنها به آن بخشی که عمل می کنند، باور داشته و بدان شاد شده و دیگران را منکر می شوند و تخطئه می کنند و این گونه است که جامعه دچار تشتت و اختلاف می گردد. این درحالی است که اگر به ریسمان الهی و حبل خداوندی تمسک می کردند و به همه قرآن و سنت و عترت عمل کرده و وفادار بودند؛ وضعیت ایشان این گونه نمی شد.
تقوا و پرهیزکاری...برچسب : نویسنده : فاطمه رحمان نیا rahmanian-f بازدید : 152
کی از راه هایی که انسان در رسیدن به سعادت حقیقی نمی تواند آن را مورد غفلت قرار دهد، رعایت تقوا و پرهیزگاری است. قرآن عظیم الشان در سوره شمس پس از یازده سوگند و قسم چنین بیان می دارد: سعادت و رستگارى نصیب آن عده از انسان هایی است که خود را از پلیدى تطهیر کند و بدبخت کسى است که به ناپاکى روی بیاورد.[۱]
یکی از عوامل ارسال کتب سماوی و ارسال پیغمبران الهى در همین فهم خلاصه می گردد، پیغمبران آمده آند تا برای ما انسان ها راه زندگى و رسیدن به زندگی سعادتمند ابدی را نشان دهند. پـــیامبران الهی مبعوث گردیده اند تا برای بشریت راه خیر و راه رسیدن به سعادت را تعلیم دهند. یـکی از رسالت انبــیــا همین است که برای انسان ها راهها و طرق ورود به زندگی سعادتمند، خوش بختى، نیکى و نیکوکارى، راستى و درستى و استحکام اخلاقى و خیرخواهى و مهربانى را به آموزند.
[۱] شمس، ۹ و ۱۰، قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها – وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها.
برچسب : نویسنده : فاطمه رحمان نیا rahmanian-f بازدید : 124
هرچند که خداوند در آیات بسیاری بیان می کند که همه هستی مسخر انسان است و انسان به عنوان خلیفه الهی این حق و توانایی را دارد که در جهان هرگونه که بخواهد تصرف کند و تغییراتی را انجام دهد، ولی جواز تصرف و تسخیر جهان و ایجاد تغییرات در چیزها می بایست برپایه حکمت و فلسفه نظام آفرینش باشد. از آن جایی که نظام آفرینش به هدف خاصی چون دست یابی همه چیزها به کمال شایسته و بایسته ازطریق حرکت از نقص به سوی کمال برنامه ریزی شده است، تصرفات انسان به عنوان خلیفه الهی هم می بایست در راستای دست یابی چیزها به کمال باشد.
از آن جایی که انسان به سبب برخی محدودیت ها به ویژه در حوزه علم و دانش نمی تواند به همه کمالات امور و روش های دست یابی به آن آگاه باشد، نیازمند برخی از دانش های بیرونی است که از راه وحی به او الهام می شود و از آن آگاه می گردد. این دانش ها که از آن به دین اسلام یاد می شود از زمان آدم(ع) تا حضرت خاتم(ص) به انسان از راه وحی منتقل شده است. انسان ها می توانند وبلکه می بایست با بهره گیری از این دانش ها در مسیری حرکت کنند تا خود و دیگر موجوداتی که تحت ربوبیت خلافت الهی آنها قرار دارند به کمال شایسته و بایسته خویش برسند.
بنابراین هرگونه تصرف و تغییری می بایست براساس این حکمت و فلسفه آفرینش انجام گیرد و هرحرکتی برخلاف آن، حرکتی ضدکمالی و ضدتقوای الهی شمرده می شود و آثار و نتایج بد و زیانباری در دنیا و آخرت به شکل تکوینی و تشریعی بر آن بار می شود.
در دستورالعمل ها و راهنمایی هایی که از سوی خداوند درباره چگونگی مصرف و بهره گیری از نعمت ها و روزی های خداوندی، از سوی خداوند به شکل وحی در دین اسلام تبیین شده، بر پرهیز از هرگونه اسراف و تبذیر و اتراف تأکید بسیار شده است.
اسراف به معنای زیاده روی به عمل و تصرفی گفته می شود که مورد مصرف، بیش از اندازه تغییر یابد و از حد اعتدال و عدالت بیرون رود. به این معنا که برای هر چیزی سه حالت می توان تصور کرد: تفریط، اعتدال و افراط.
عدم بهره گیری درست از نعمت و یا رزقی به معنای تفریط بوده و امری نادرست و غلط است؛ زیرا هرچیزی به عنوان مسخر انسانی می بایست به درستی مورد مصرف قرار گیرد تا افزون بر دست یابی آن چیز به کمال خود، زمینه کمال یابی مطلق را برای آدمی فراهم آورد.
اگر کسی از نعمتی چون آب استفاده نکند و به تفریط، آن را هدر دهد، زمینه آسیب جسمانی و روانی و روحی خود را فراهم می آورد و از راه کمالی بازمی ماند. از این رو بر انسان است که از هر نعمتی که در اختیار اوست بهره گیرد و آن را هدر ندهد اجازه هرزرفتن آن را نیز ندهد.
بسیاری از مردم از بهره گیری نعمت های الهی خودداری می کنند. برخی به ادعای زهد و رهبانیت استفاه از این نعمت ها را بر خود حرام می کنند. نتیجه چنین تحریمی عدم پاسخ گویی درست و کامل به نیازهای جسمی و روحی بشر و عدم دست یابی به وظیفه و مسیولیت شخص در دنیا به عنوان خلیفه الهی است. لذا ازنظر قرآن حرکت هایی چون رهبانیت و زهدگرایی افراطی به معنا و مفهوم ضدکمالی و ضدتقربی بوده و مردم باید از آن حذر کنند.
برخی دیگر از مردم نیز نعمت های الهی را بی دلیل مورد بی توجهی قرار می دهند و از بهره گیری آن خودداری می کنند و زمینه تعالی و تکامل را برخود و خانواده و گاه بر جامعه می بندند. این گونه اعمال و رفتار به عنوان شیوه تفریطی از سوی خداوند، زشت و نادرست معرفی شده و از آن پرهیز داده شده است.
در مقابل گروهی دیگر راه افراط در مصرف را در پیش می گیرند و بیش از اندازه به تصرف و تغییر در نعمت ها اقدام می کنند. آنان بیش از نیاز بدن در چیزی تصرف می کنند و سبب آن می شوند تا به انواع و اقسام بیماری ها دچار شوند.
زیاده روی در مصرف غذا و اسراف می تواند سد راهی برای تکامل شخص و جامعه باشد؛ زیرا افزون بر این که موجب می شود تا شخص بیش از اندازه نیاز مصرف کند و خود را به بیماری و نواقص دچار سازد سبب می گردد امکان بهره مندی دیگران از آن چیز فراهم نشود و یا به سختی به دست آید.
از این رو اسراف ازنظر قرآن، حرام و گناه می باشد و خداوند به صراحت بیان می کند که مسرفان را دوست نمی دارد.
تنها روشی که می توان آن را درست و سالم ارزیابی کرد، روش اعتدال و میانه روی است. به این معنا که به اندازه نیاز از هر چیزی استفاده و بهره برد و اجازه داد تا نفس به اندازه کافی از آن بهره گرفته و راه کمالی خویش را بپماید و دیگران نیز فرصت بهره مندی از آن را بیابند.
تقوا و پرهیزکاری...برچسب : نویسنده : فاطمه رحمان نیا rahmanian-f بازدید : 115
حضرت امام رضا(ع) در این باره میفرماید: «ایمان یك درجهی برتر از اسلام است، و تقوا درجهاش از ایمان نیز بالاتر است».[2] سلمان فارسی و سنجش تقوا دربارهی نقش تقوا در سنجش ارزش آدمی در روایات، حكایت زیبایی آمده است كه روزی سلمان فارسی وارد مسجد نبوی شد و صحابهی پیامبر(ع) به احترام او از جای خود برخاستند و در صدر مجلس به او جای دادند. لحظهای نگذشته بود كه یكی از صحابهی معروف نیز وارد مسجد شد، و چون سلمان را در صدر مجلس مشاهده كرد؛ لب به اعتراض گشود و گفت: «من هذا العجمی المتصدر فیما بینالعرب؛ این مرد ایرانی و عجمی كه در صدر مجلس نشسته در میان عربها چه میكند؟» رسول خدا(ص) با شنیدن این سخن غیراسلامی به خشم آمد و بر بالای منبر قرار گرفت و فرمود: «ای مردم! آگاه باشید كه تمام انسانها از زمان حضرت آدم تا زمان ما مثل دندانهای ما یكسانند، عرب بر عجم، گندمگون بر سیاه پوست امتیازی ندارد، مگر به تقوا».[3] در روایتی دیگر آمده است كه روزی عمر به عنوان تحقیر از حضرت سلمان پرسید: تو كیستی و چیستی؟ سلمان بیدرنگ جواب داد: «اول، من و تو نطفهی گندیده و بدبو بودیم، طولی نمیكشد كه با مرگ، بدن من و تو تبدیل به جسدی متعفن و نامطلوب خواهد شد، و چون قیامت بپاخیزد، و میزانها برپا گردد، هر كس میزان اعمال او افزونتر و تقوایش بیشتر باشد، به خدا نزدیكتر خواهد بود.[4] مولای متقیان امیر مؤمنان علی(ع) در آخرین لحظات عمر شریف خویش نخستین موضوعی را كه مورد تأكید و سفارش قرار دادند، «تقوا» بود. كه این خود، ارزش این صفت را نشان میدهد. اگر سخنان امام علی(ع) را در نهج البلاغه كه برادر قرآن است، بررسی كنیم به این نتیجه خواهیم رسید كه طولانیترین خطبه و سخنان آتشین آن بزرگوار، در مورد تقوا و تهذیب نفس ایراد گردیده است. خطبهی 184 معروف به «خطبه همام» از جمله این سخنان است، كه در روح پرهیزكاران اثری عمیق بر جای میگذارد و شنونده را دگرگون میسازد. مولای متقیان در مورد ارزش تقوا میفرمایند: «پرهیزكاری، رئیس سایر اوصاف پسندیده است».
منبع : http://www.tebyan.net
تقوا و پرهیزکاری...برچسب : نویسنده : فاطمه رحمان نیا rahmanian-f بازدید : 138
مراتب و درجات تقوا و ایمان كه ایمان درجات مراتب دارد آن مرتبه دانی ایمان كه اسمش " اسلام " است همان اقرار به زبان است. همین قدر كه به مرحله قلب برسد و یك اعتقادی در قلب انسان پیدا بشود، این مرحله اول ایمان است ولی خود اعتقاد، مراتب و مراحل دارد، میرسد به مرحلهای كه انسان را كاملا تحت تأثیر و نفوذ خودش قرار میدهد به گونهای كه انسان از شرك و ثنویت در وجود خودش خلاصی پیدا میكند. پس ایمان یك امر صاحب مراتب و صاحب درجات است و صحیح است كه به اهل ایمان گفته بشود ای اهل ایمان باز ایمان بیاورید، یعنی ای كسانی كه در اولین پله ایمان قرار گرفتهاید پایتان را روی پله بالاتر بگذارید. این كه میفرماید: « یؤتكم كفلین من رحمته » یعنی ایمان بعد از ایمان پیدا كنید تا دو بهره از رحمت حق ببرید، یعنی ایمان اولتان شما را مستحق یك رحمت از رحمتهای حق میكند و ایمان بعد از ایمانتان، ایمان دومتان ( شما را مستحق ) رحمتی فوق رحمت و رحمتی بالاتر از رحمت میكند. ایمان در اصل و ریشه، عمل قلب است نه عمل اعضاء و جوارح، ولی اطاعت و عمل از اعضا و جوارح است، ایمان عمل میزاید و عمل بر ایمان میافزاید. این دو روی یكدیگر اثر میگذارند. این مطلب در قرآن آمده است كه ایمان را به مرحله عمل برسانید تا عمل به نوبه خودش بر ایمان شما و بر نورانیت و روشنایی شما بیفزاید: «یا ایها الذین امنوا اتقوا الله» (بقره /278) اى كسانى كه ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید، اول امر به تقواست. در تعبیر قرآن تقوا در مقابل احسان است «ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون؛ خداوند با كسانى است كه تقوا پیشه كردهاند، و كسانى كه نیكوكارند» (نحل / 128 ). تقوا جنبه منفی قضیه است، یعنی پاكی و طهارت. اینكه اول امر به تقوا میشود، چون اول تخلیه است، اول طهارت و پاكی است. ای اهل ایمان پاك بشوید. یعنی این كه گفتیم طاعت و عمل مثبت بر ایمان و بر نورانیت میافزاید، شرط اولش پاكی و تقواست. اگر انسان تقوا را كنار بگذارد یعنی در عین اینكه اهل طاعت است و عمل مثبت خوب انجام میدهد ولی در مورد عملهای منفی هم اهل خودداری نیست، مثلش مثل بیماری است كه دستورهای مثبت طبیب را خوب به كار میبندد ولی پرهیزهایی را كه او دستور میدهد به كار نمیبندد. اگر گفته فلان غذا و فلان دوا را بخور اما انگور و خربزه نخور، آن دواها و غذاها را میخورد ولی خربزه را هم به جای خودش حسابی میخورد.
منابع: کتاب قیام و انقلاب مهدی، صفحه 76 و 75 آشنایی با قرآن 6، صفحه 143-142 و 145-137 |
برچسب : نویسنده : فاطمه رحمان نیا rahmanian-f بازدید : 122